از دستم ناراحت‌ه، که چرا بی خبر رفتم و بهش نگفتم. که چرا اونجا که بودم بهش پیام ندادم و حال اش رو نپرسیدم. که وقتی برگشتم چرا بازم باهش حرف نزدم و براش تعریف نکردم. 

.

.

.

اگه به من بود نمی ذاشتم بفهمه اصلاً. وقتی نمی تونه بیاد . وقتی دلش می خواد و نمی ذارن بیاد . چرا باید هوایی اش کنم خب ؟! چرا بقیه این قدر دقیق هوایی اش می کنن خب ؟! 

اگه بحث به یاد بودنه که خدا شاهده، نگم تک تک لحظات، مطمئناً اکثر اوقات به یادشم. مکان اش که هیچ، زمان اش هم مهم نیست. توی خواااب حتی :) 

اما بازم میگم دلم نمی‌خواست آخر بحث مون مثل اون قدیما با یه آه سرد تموم شه . دلم نمی خواست یه ذره حتی  ناراحت شه وگرنه بهش می گفتم خب 

.

.

.

خدا منو ببخشه 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها